Tuesday, January 21, 2014

از earn to die 2 آنجا که در نجد پهناور ایران


بی خبری از وضعیت میلاد دهقان فعال پان ایرانیست earn to die 2
همچنین حجت کلاشی- مسول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست- در آذرماه گذشته مدت روز در سلول انفرادی زندان رجایی شهر کرج به سر میبرد و در حال حاضر با تودیع وثیقه میلیون earn to die 2 تومانی در خارج از زندان به سر میبرد.
مهندس سیاوش صفارپور در پانزدهم تیر ماه در بیمارستان(رویال تهران) به دنیا آمد سیاوش به سرعت رشد نمود و دوران نوزادی و کودکی را پشت سر نهاد، سیاوش از بهره هوشی بالایی earn to die 2 برخوردار بود با محبت و دوست داشتنی بود ساله بود که وارد دبستان شد کمتر از ده سال داشت که دوران ساله ابتدایی را جهشی به پایان رساند. در دوره راهنمایی جز شاگردان رتبه اول تا سوم بود، در نوجوانی بدلیل استعداد بالا که همراه با تواضع و فروتنی بود مورد توجه خاص اولیا مدرسه بود. سیاوش بخوبی آموخته بود که چگونه قدرشناس اساتید خود باشد و به آنان احترام بگذارد. سیاوش خشونت را دوست نداشت به نزدیکان خود مهر میورزید و عاشق ایران و ایرانی بود سیاوش دستی بقلم داشت، شعرمیسرود و اهل مطالعه بود. وی دوران دبیرستان را هم با موفقیت و رتبه عالی به پایان برد، هفده ساله بود که در آزمون دانشگاه با رتبه ای عالی وارد دانشگاه امیر کبیر(پلی تکنیک ) شد در رشته متالوژی صنعتی.
تازه ترم اول را به پایان رسانده بود که از حضور پدر در خانه محروم میگردد دست تقدیر مشکلات خانواده افزونتر earn to die 2 کرد، زنده یاد صفار پور، مردی که از سالگی با مکتب پان ایرانیسم آشنا شد و عضویت این گروه سیاسی را پذیرفت earn to die 2 و سالها بعد مسئول تشکیلات حزب پان ایرانیست در خوزستان earn to die 2 شد و براه دفاع از اتحاد و همبستگی اقوام ایرانی و سرزمینهای جدا شده از ایران چشم از جهان فروبست براه آرمانش از هیچ کوششی دریغ نورزید و بدین راه متحمل تاوانهایی چون زندان شد که بعد از رهایی از بند بیماری قلبی همراه او شد و منجر به خاموشی.
سیاوش صفار پور با افکار ناسیونالیستی پدر که بنیاد گرفته بر مکتب پان ایرانیسم بود از همان کودکی آشنایی داشت و خود از نو باوگان حزب پان ایرانیست بود او عاشق ایران بود و بدون پاینده ایران سخن آغاز نمیکرد.
سیاوش بعد از گذراندن دوره کارشناسی در امتحانات سراسر ی کارشناسی earn to die 2 ارشد و با رتبه در کارشناسی ارشد رشته متالوژی صنعتی (ریخته گری و ابزار) در دانشگاه تربیت مدرس، امیر کبیر تهران شریف و علم و صنعت اجازه ورود یافت. اما دریغ و افسوس که مهندس سیاوش صفار پور دو سال بعد زمانیکه میرفت تا خود را برای دفاعیه اش آماده کند (کمتر از روز مانده)در تاریخ / / شب به بستر رفت و هرگز بیدار نشد. سرور سیاوش صفارپور چهارشنبه / / در دفتر سرور پندار حضور داشت به سرور پندار قول داد که سرور بعد از دفاعیه فوق لیسانسم حتما وقت بیشتری را در خدمت حزب خواهم بود.
ای سیه دل، ای سیه کردار شوم
گفت از فقر این بلا بر ما رسید
آتش سوزنده ی این بیشه را
از earn to die 2 آنجا که در نجد پهناور ایران، هر یک از تیره های ایرانی به یکی از زبانها و گویشهای ویژۀ خود سخن میگفتند، از دیرباز، وجود یک زبان فراگبر که وسیلۀ تفاهم میان آنان باشد، نیازی سخت آشکار بود.
در زمان هخامنشیان، با آنکه در کنار وحدت سیاسی و در زیر نفوذ آن، کم کم خودآگاهی به همبستگی ملی بیدار میگردید، ولی باز هنوز نمیتوان از وجود یک زبان رسمی ‌فراگیر سخن گفت و زبان پارسی باستان، با آنکه از زمان داریوش بزرگ زبان نوشتار نیز شد، ولی نتوانست به عنوان زبان گفتار پا از قلمروی خود بیرون نهد. دلیل آن چون این است که در این دوره هیچ یک از شاخه های زبانهای ایران باستان هنوز تا آن اندازه از تنۀ اصلی و یگانۀ خود دور نشده بود که برای گویندگان زبان دیگر کاملا بیگانه باشند. به سخن دیگر، ماد‌ها سخنان برادران پارسی خود را به خوبی در مییافتند و حتی میان پارسی باستان و زبان اوستایی، ناهمگونیهای چندان بزرگی نیست. گذشته از این، هخامنشیان که قدرت جهانی زمان خود بودند، سیاستی که برای نگهداری آن قدرت در درون و بیرون ایران به کار میبستند، بر پایۀ احترام به مذهب و فرهنگ اقوام دیگر بود و این موضوع طبعاً آنان را از تحمیل زبان خود به اقوام دیگر نیز باز میداشت،( ) چون آنکه مثلاً نامه های رسمی ‌دولتی earn to die 2 به زبان آرامی ‌نوشته میشد و سنگ نوشته های آنها علاوه بر پارسی باستان، به زبانهای ایلامی (عیلامی)‌ و بابلی نیز نوشته شده است. با این حال، قلمروی زبان پارسی باستان و مادی و پارتی باستان که هر سه سخت به یکدیگر نزدیک بودند، تمام غرب و شمال و مرکز ایران را فرا میگرفت. ولی از یک سو هر چه گروه زبانهای خاوری و باختری، با گذر از دوره کهن به دوره میانه، از یکدیگر دورتر میگشتند، و از سوی دیگر هر چه همبستگی سیاسی، ملی و فرهنگی، میان تیره های ایرانی نزدیکتر میشد، به همان اندازه نیاز به یک زبان رسمی فراگیرتر میگشت. تا این که پیرامون هزار و پانصد سال پیش، یکی از گویشهای جنوب باختری بنام دری، رفته رفته به دیگر بخشهای ایران گسترش یافت. کهنترین earn to die 2 گزارشی که دربارۀ زبان دری داریم گفتۀ ابن مقفع است که ابن ندیم در کتاب الفهرست آورده است. ابن ندیم مینویسد: «عبدالله بن مقفع گوید، زبانهای فارسی عبارتند از فهلوی و دری و فارسی و خوزی و سریانی. فهلوی منسوب است به فهله، نام پنج شهر است و آن اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان است. و اما دری زبان شهرهای مداین بود و درباریان به آن سخن میگفتند و منسوب به درگاه پادشاهی است و از میان زبانهای مردم خراسان و خاور، زبان مردم بلخ در آن بیشتر بود. و اما فارسی، زبان موبدان و دانشمندان و مانند آنان بود، و آن زبان مردم فارس است. و ام

No comments:

Post a Comment